"اشاره ای برای مطالعهء بیشتر تاریخ "

ارداویراف کیست؟

اردشیر بابکان در دین به شک افتاد، و موبدان سراسر ولایت را طلبید و از میان چهل هزارموبد، ۷نفرپاک و صادق انتخاب شدند که شش نفر به پاکی یک نفربنام "ویراف" اذعان داشتند وی پس خوردن معجون ( این معجون آغشته به ماده مخدر برای بی هوشی بود)
داوطلبانه در آتشکده"مان مینو (بخشی از آتشکده آذرفَرنبَغ فارس) روی تخت با جامه های سفید و پاکیزه با روی بندی بر رویش به خواب رفت،دیگر موبدان برای او هفت شبانه روز(با نقل قول مختلف) درین آتشکدهء محافظت شده دعا می کردند، اردشیربابکان با سپاهیان مسلح در بیرون آتشکده منتظر بود،

"ویراف"بعد از بیداری آنچه که از بهشت و جهنم مشاهده کرده بود بازگو می کند،( وی مقدس می شود)، پیشوند"اردا" به نام اول او به معنی مقدس است، (یعنی ویراف مقدس)

برای اینکه منگی مواد مخدر پس از بیداری از وی زایل شود بدو آب سرد وخوراک اَنوش و خوشمزه(نوعی پادزهر) می دهند
هرچند قصه اودر سفر روحی از موهومات است، اما وی روان افراد نیکوکار را دربهشت و بدکاران را جهنم دیده و باز گو می کند، یکی از موارد واگویی او عدم مویه و شیون برای درگذشتگان است،
در گزارش اَرداویراف از جهان پس از مرگ، به موجب فصل شانزدهم، رودی سهمگین در دوزخ جاری است که گناهگارانی در آن غوطه‌ور بوده و عذاب می‌بینند و توضیح داده می‌شود که این رود از اشک چشم و بر اثر مویه و شیون و سوگ کسانی به وجود آمده که در پس مردگان خود به سوگواری و گریه پرداخته‌اند و اینک به عذاب در این جایگاه به سر می‌برند،
"ویراف" از روان طبقات مختلف جامعه اعم از ،هیربدان، ارتشتاران، شبانان،ده بُدان(ملاکین دِه)،کشاورزان،صنعتگران،
کدخدایان،آموزگاران،دبیران،وکیلان،قاضیان(روان این گروه قاضیان را در مجازات دید!!) ،بازرگانان(روان اینان جایگاه بدی داشته به دلیل کم فروشی وغش در معامله)،
ویراف "از پُل چینوَد ( تیغی تیز است که ابعاد آن هریک ۹ نیزه است،نیکوکاران بگذرند و پادآفره بدکاران سقوط از پل )سخن می گوید،



سپاس از دوستداران تاریخ،۱۳۹۸/۳/۳۱
#رضاضحاکی راحت،