دکان داوود
آرامگاه اژی دهاک (آستیاک) یا پیرِ مهری؟

دکان داوود جزء میراث ملی ماست و باید در حفط آن کوشید
دکان داوود یا آرامگاه آژی دهاک ( به عربی ضحاک ) گویند. آنجا به بنابر دلایلی تاریخ واقعی با تاریخ اساطیری (افسانه ای) اختلاط شده که باز یابی و تفکیک آن بسیار سخت است. چرا؟ چون هر کجا پای اعتقادات و باورهایی که تحت تاثیر ادیان بعدی به میان آید پیروان باور قدیمی برای همپوشانی باور خود دست به تکاپو می زنند تا بتوانند به حیات خود ادامه داده واز تعرض و آسیب در امان باشند.

باید عرض کنم که مردم و پادشاهان ماد به آیین مهر (میترایی) بودند از طرفی پادشاهان آنان علاوه بر اِعمال حکومت بر مردم نقش پیشوایی و رهبری و یا در اصطلاح آیین میترایی نقش "پیر" و مرشد داشتند. همانطور که مستحضر هستید آخرین مرحله ء عرفانی در آیین میترایی را "پیر" گویند ،چون در این آیین تناسخ جزء اعتقادات آنان بوده لذا "پیر" کسی بود که به کمال رسیده خارج از چرخه تناسخ و بسیار عزیز و محترم بوده بنابراین سعی می کردند قبور آنان را با استحکام بسازند و همانطور که عرض کردم به هر طریق شده از تعرض و تخریب جلوگیری کنند و در هر دوره ای یک اسم خاصی به منطقه بدهند و یا لقب خاصی که فقط خواص متوجه شده و در ضمن با ساختن داستانهای از کرامت آرامگاه "پیر" تقدس آنجا حفظ شود . البته در تمام دنیا هنوز پیروان آیینهای قدیمی بخصوص بزرگان و خواصِ آیین مهری این ماموریت را نسل به نسل اجرا نموده چون باور به منجی دارند که این منجی بیش از هفت هزار سال پیش همان " مهر" یا میترا بوده منتظران این آیین هنوز به برگشت مهر باور دارند .......

این تحلیل که عرض کردم در هیچ کتابی نوشته نشده و اگر مورخی نیز با تفکر بدین موضوع آگاه شود قطعا با پیچیدگی موضوع در ارائه مطالب سر در گم می شود و همهء دستان پنهانِ و حافظان این آیین با پیش کشیدن سئوالات گوناگون راه را بر وی مسدود می نمایند . چرا که اینها جزء" اسرار نگو" است و فقط پیروان خاص باید بدانند.
البته عرفا گه گاهی از کوره در رفته و نتوانسته اند تا آخر اسرار را نگه دارند مطالبی گفته اند و حتی در این راه سرِ خود را به باد داده اند چون پیروان خاص این آیین با تحریک مذهبیون و علمای اسلام وی را تکفیر کرده اند. البته خیلی از افراد پوشیده و در لفافه کمتر آسیب دیده اند خُب درایران مصداقش زیاد است از منصور حلاج ، عین القضات، سهروردی ، تا مشتاق علیشاه در دوره قاجار و حتی در اروپا نیز تا قبل حاکمیت قانون بسیاری به قتل رسیدند بدون اینکه حکم پروندهء آنها کوچکترین اشاره ای به موضوع فوق کرده باشند فقط با بر چسب تکفیر و ارتداد از میان بر داشته شده اند

حافظ در مورد عدم راز داری منصور حلاج چنین می گوید:

گفت آن یار کزو گشت سردار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد.
(حافظ)

خب عرفای بزرگی در آن دوره مانند سِری سِقطی ، جُنید بغدادی (رهبر تصوف بغداد) ، عَمرو مَکی،احمد خراز و حتی ابوبکر شِبلی که زبانزد تمام عرفا بوده منصب دیوانی و سیاسی داشت از منصور حلاج دفاع نکرد !! چرا؟ چون قرار نبود که اسرار نگو را هویدا کند. قبلا هم این موضوع را با منصور حلاج " عرفا عنوان کرده بودند بخصوص" سِری سقطی "گفته بود که باید در این مسیر مواظب جان خودش باشد .


رضاضحاکی راحت مدرس و دبیر تاریخ