واژه "مهربان" و مهربانان" از واژه های بسیار کهن پارسی  بوده که به آواز خوانان و خنیاگران در این آیین ارتباط دارد گویا اینها یک عده ای بودند  که سرودهای آیین مهری  (میترایی) را از حفظ می خوانند  و همراه" آواز " از نوازندگانِ چیره بوده که در دوره اشکانی  اشخاصی بنام 
"گوسان ها" ادامه دهنده راه آنها شدند.با ظهور زردشت کارِ "مهربانان" از رونق افتاد اما بعد از مرگ زردشت و با فروکش کردن تب و تاب  زردشتیان بار دیگر " مهربانان" در دوره اشکانی به همراه
 گوسان ها انتقال دهندهء قصه های حماسی ،
سنت ها و فرهنگ ملی ایران باستان تا دوره ساسانی و حتی بعد از اسلام  شدند،
" مهربان ها" حتی در مراسم مَی گساری بزرگان نقشِ ساقی را داشتند، حکیم فردوسی در شاهنامه از مهربانان" یاد کرده و یکی از این "مهربانان"  داستان بیژن و منیزه  و دیگری ،فردوسی را تشویق به برگرداندنِ  داستانهای حماسی، به صورت ِشعر 
می کند و کتابی به زبانِ  پهلوی را نیز از این داستانها در اختیار وی قرار می دهد حکیم فردوسی در مورد این دوست " مهربان" چنین می گوید:
به شهرم یکی" مهربان" دوست بود
که با من تو گفتی ز هم پوست بود🌺

وقتی که یکی از این  "مهربان" کتاب پهلوی از داستانهای حماسی  به فردوسی می دهد؛ فردوسی چنین می گوید:
نِبِشته من این دفترِ پهلوی
به پیشِ تو آرم  نگر  نَغنوی🌺

نظامی گنجوی نیز اشاراتی به شغلِ "مهربانان" دارد:
ره پیش گرفته بیت خوانان
بر داشته بانگ مهربانان🌺

یا حافظ چنین می گوید:
شهرِ  یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار
مهر بانی کی سر آمد ،  شهریاران را چه شد🌺

رضا ضَحاکی راحت
مدرس و دبیر تاریخ
شهرستان اسدآباد
۱۴۰۰/۹/۲۰