شعری برای دوست،در وزن شاهنامه
برای تنوع درنوشته های وبلاکم.
باعنوان👇👇
دوست مابهرام طاهر در تهران👏😆
توضیح لغات🌻
*سداوا= نام اسدآباد به زبان محلی🍀🍀
*گردنه=اشاره به گردنه اسدآباد🍀🍀
*بیتروان=یکی از روستاهای اسدآباد.🍀🍀
*زبان دری=اشاره به ریشه زبان اسدآبادی🍀🍀
*شمع ایران= وجه تسمیه شمیران🍀🍀
*خانی=فرارخوانین وماندن ملک🍀🍀
*هفت رنگ=اشاره به رنگ ماشین مازراتی جدید🍀🍀
*مرغزار=اشاره به تاریخچه لاله زار دوره قاجار🍀
*رنگ=اشاره به مغازه های رنگ فروشی لاله زار🍀
یاخجی و یاغچی=اشاره به وجه تسمیه آنجا🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀
چنین گفت شخصی به یاران خویش🍀⚘
که هرگز مَنگر به اوطان خویش🍀⚘
مرایار اندر جماران بود🍀⚘
به ماشین لوکس و خیابان بود🍀⚘
شب تیره تنها به تجریش شدم🍀⚘
به یاد وطن کمی دل ریش شدم🍀⚘
من از کودکی سَداوا* بُدم🍀⚘
همه گونه کس را مداوا بُدم⚘
بدین فکرها بودم اندر جهان🍀⚘
جلیسم یکی پیر بس خوش زبان🍀⚘
بگفتا دلت از کرج خسته بود🍀⚘
چرا آمدی؟گردنه* بسته بود؟🍀⚘
زدم قهقهه همچو ان کودکان🍀⚘
گرفتم بغل پیر بس خوش زبان🍀⚘
بگفتم چگونه شناختی مرا🍀⚘
که هرگز ،تو پیری ندیدی مرا🍀⚘
بگفتا ازین لهجه ی مادری🍀⚘
شناسم که داری زبان دری🍀⚘
مپندار من اینک تهرانی ام🍀⚘
حال که جد درجد من بیتروانی ام🍀⚘
"به پیری رسیدم در این کهنه دیر"🍀⚘
"جوانی کجایی که یادت بخیر"🍀⚘
مگو شمع *این ملک تهران بود🍀⚘
که مرزش جدا ازشمیران بود🍀⚘
مراخانه ای بود خود مستقل🍀⚘
که خانی* برفت و بشد منتقل🍀⚘
بیا تا گوسپندیت قربانت کنم🍀⚘
به دربند و دَروس مهمانت کنم🍀⚘
بیا هفت رنگ* وارداتی ببین🍀⚘
به رنگ زرد مازراتی ببین🍀⚘
شبی را بدانجا به سر کرده ام🍀⚘
جوانب همه در نظر کرده ام🍀⚘
براندم به فرمان سوی لاله زار🍀⚘
نه باغ وگلی بود ونه مرغزار*🍀
شده جمله بازار پرآب ورنگ *🍀⚘
که پاشیده آن خاک مرده به سنگ🍀⚘
بنازم طاهر؟ بدین نازی آباد🍀⚘
چو یاخچی* بدیدم به یاغچی آباد🍀⚘
همه یاخچی از ترکها سرفراز🍀⚘
بود کارشان ورد ونذرونماز🍀⚘
هرآن چیز گفتم زبهرام دوست🍀⚘
کشیده خیالی زتصویر اوست🍀⚘
شب بخیر۱۳۸۹/۴/۲۹⚘
بقیه ......⚘
شعر=رضاضحاکی راحت
باعنوان👇👇
دوست مابهرام طاهر در تهران👏😆
توضیح لغات🌻
*سداوا= نام اسدآباد به زبان محلی🍀🍀
*گردنه=اشاره به گردنه اسدآباد🍀🍀
*بیتروان=یکی از روستاهای اسدآباد.🍀🍀
*زبان دری=اشاره به ریشه زبان اسدآبادی🍀🍀
*شمع ایران= وجه تسمیه شمیران🍀🍀
*خانی=فرارخوانین وماندن ملک🍀🍀
*هفت رنگ=اشاره به رنگ ماشین مازراتی جدید🍀🍀
*مرغزار=اشاره به تاریخچه لاله زار دوره قاجار🍀
*رنگ=اشاره به مغازه های رنگ فروشی لاله زار🍀
یاخجی و یاغچی=اشاره به وجه تسمیه آنجا🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀
چنین گفت شخصی به یاران خویش🍀⚘
که هرگز مَنگر به اوطان خویش🍀⚘
مرایار اندر جماران بود🍀⚘
به ماشین لوکس و خیابان بود🍀⚘
شب تیره تنها به تجریش شدم🍀⚘
به یاد وطن کمی دل ریش شدم🍀⚘
من از کودکی سَداوا* بُدم🍀⚘
همه گونه کس را مداوا بُدم⚘
بدین فکرها بودم اندر جهان🍀⚘
جلیسم یکی پیر بس خوش زبان🍀⚘
بگفتا دلت از کرج خسته بود🍀⚘
چرا آمدی؟گردنه* بسته بود؟🍀⚘
زدم قهقهه همچو ان کودکان🍀⚘
گرفتم بغل پیر بس خوش زبان🍀⚘
بگفتم چگونه شناختی مرا🍀⚘
که هرگز ،تو پیری ندیدی مرا🍀⚘
بگفتا ازین لهجه ی مادری🍀⚘
شناسم که داری زبان دری🍀⚘
مپندار من اینک تهرانی ام🍀⚘
حال که جد درجد من بیتروانی ام🍀⚘
"به پیری رسیدم در این کهنه دیر"🍀⚘
"جوانی کجایی که یادت بخیر"🍀⚘
مگو شمع *این ملک تهران بود🍀⚘
که مرزش جدا ازشمیران بود🍀⚘
مراخانه ای بود خود مستقل🍀⚘
که خانی* برفت و بشد منتقل🍀⚘
بیا تا گوسپندیت قربانت کنم🍀⚘
به دربند و دَروس مهمانت کنم🍀⚘
بیا هفت رنگ* وارداتی ببین🍀⚘
به رنگ زرد مازراتی ببین🍀⚘
شبی را بدانجا به سر کرده ام🍀⚘
جوانب همه در نظر کرده ام🍀⚘
براندم به فرمان سوی لاله زار🍀⚘
نه باغ وگلی بود ونه مرغزار*🍀
شده جمله بازار پرآب ورنگ *🍀⚘
که پاشیده آن خاک مرده به سنگ🍀⚘
بنازم طاهر؟ بدین نازی آباد🍀⚘
چو یاخچی* بدیدم به یاغچی آباد🍀⚘
همه یاخچی از ترکها سرفراز🍀⚘
بود کارشان ورد ونذرونماز🍀⚘
هرآن چیز گفتم زبهرام دوست🍀⚘
کشیده خیالی زتصویر اوست🍀⚘
شب بخیر۱۳۸۹/۴/۲۹⚘
بقیه ......⚘
شعر=رضاضحاکی راحت
+ نوشته شده در شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷ ساعت 0:54 توسط رضا ضحاکی راحت
|